آشیونه منو همسری

ساخت وبلاگ
عاشق این  ترامپولین توی باغ کودکی هروقت میایم رد شیم شروع میکنی با ذوق بالا و پایین پریدن میگی مامان بیا میدویی سمتش من میترسم آخه تو کوچولویی بقیه بچه ها بزرگن میترسم زمین بخوری میگم نه  دیروز دوباره دیدی میگی مامان بیا مامان بادی یعنی بازی با ذوق, گفتم نه مامان تو نی نی هستی اونا بزرگن میزننت زمین برگشتی میگی نه مامان من بوزورگ همچین غلیظم میگی میخوام بخورمت اونوقت شب که میخواستی بخوابی میگی مامان دیش میگی نه مامان جون تو دیگه خانم شدی بزرگ شدی نباید دیش بخوری میگی نه من نی نی داشتی چشماتو میمالیدی میگم چرا چشماتو میمالی انقدر قربونت برم میگی مامان لالا شب با بابایی میری اتاق خواب لالا کنی انقدر صدام میزنی تا منم بیام پیشتون بعد رفتی بغل بابا منم گفتم هلیا قهرم سریع برگشتی دست انداختی گردنم میگی نه بیا مامان بعد بابایی پشتشو کرد به ما لالا کرد دست بابایی رو میکشی میگی بابا بیا ما عاشقتم تربچه نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۵ساعت ۱۲:۲۳ ب.ظ توسط آیلین| آشیونه منو همسری...ادامه مطلب
ما را در سایت آشیونه منو همسری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-setareo بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 28 بهمن 1400 ساعت: 12:46

از 10 بهمن میگی آگا یا آقا اگه یه عکس آقا ببینی یا یه مردیو ببینی 27 بهمن مامان جون حالش خوب نبود بردیم دکتر بیمارستان بستری کرد تا29 بهمن ظهر ساعت 12 و نیم اومدیم خونه روز 5 شنبه هلیا خانومو گذاشته بود پیش زندایی و خاله ای متاسفانه پوشکشو فراموش کرده بودن عوض کنن پات بدجوری عرق سوز شده بود اگه میخواستم پاتو بشورم یا کرم بزنم اشک میریختی به پات اشاره میکردی میگفتی وای وای  بو بو بو الهی بمیرم برات چقدر گریه کردی به مامان جون گفتم هزارتا فحششون داد گفت یه روز من نبودم نمیتونستین پوشک بچه رو عوض کنین خیلی ناراحتم مامانی ببخشید عشقم آشیونه منو همسری...ادامه مطلب
ما را در سایت آشیونه منو همسری دنبال می کنید

برچسب : دردونه مامانش,دردونه مامان,دردونه مامان و بابا,درسا دردونه مامان و بابا,درسا دردونه مامان,درسا دردونه مامان و باباش,مهرانا دردونه مامان,درسا دردونه مامان بابا,پارسا دردونه مامان,امیرمهدی دردونه مامانی وبابایی, نویسنده : bi-setareo بازدید : 25 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 1:41

ادامه

من جوجوهه میگه هلیا جیک جیک پیشیه میگه هلیا معومعو  مرغه میگه قن قن قدا خروسه میگه قولی قولیفدات بشم مادر رفتیم دکتر مامان جون میپرسه کجا رفتین هلیا گوگتر دوتکور  گاوه میگه مااا مااا سراغ هرچیو هر کس و  از هلیا خانم بگیری که نبینتش و پیداش نکنه عروسکت کو مامانی ددر دمپاییت کو ددر بابا کجاست  ددر و....

آشیونه منو همسری...
ما را در سایت آشیونه منو همسری دنبال می کنید

برچسب : شیرین زبونی های یاسین,شیرین زبونی بچه های ایرانی,شیرین زبونی های ایرانی, نویسنده : bi-setareo بازدید : 47 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 1:41

 قربونت  برم کم کم داری همه کلماتو  میگی  و هر بار از قبل بهتر میشی فدای تو یکهفته هست صدا میزنی مامان بیا بابا بییا آلی یعنی خاله بییا نینون یعنی نیلو بیا انقدرم کشدار میگی دلم میخواد بخورمت کلمه بیا

آشیونه منو همسری...
ما را در سایت آشیونه منو همسری دنبال می کنید

برچسب : بیا تو موزیک,بیا تو رپ,بیا تو کره,بیانسه,بیا تو مووی,بیان,بیا بازم مسیح,بیا تو فضا,بیا بنویسیم,بیابان, نویسنده : bi-setareo بازدید : 178 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 1:41

جیگیری دیشب بهت میگم هلیا بریم حمام میگی حمون دوت یعنی دوش میگم آره جلو جلو میدویی توو حمام میگی مامان بیا بیا میگم بگو مامان دوستت دارم میگی مامان دوتتعشق منی به خدا گل سراتو همشو جمع میکنی توو بغلت میبری روی میز وسط مبلی به منم میگی زرافتو بیارم برات میگی مامان بیا ایندا یعنی اینجا

آشیونه منو همسری...
ما را در سایت آشیونه منو همسری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-setareo بازدید : 30 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 1:41

دیروز رفتیم بازار دم یه مغازه نون فانتزی رفتی داخل میگی نون شیرمال یه صفی کشیده بودن ملت روم نمیشد بگم زودتر بهت یه نون بده تو هم حوصله نمیکردی انقدر آقاهه رو صدا زدی تا خارج از نوبت نون گرفتیمیگفتی آقا بیا .رفتیم یه جای دیگه بعد از خرید تشکر کردم بیام بیرون به آقاهه میگی ممنونبیست و چهار روز دیگه تولدته عشقم در گیره کارای تولدتم دردونه آشیونه منو همسری...ادامه مطلب
ما را در سایت آشیونه منو همسری دنبال می کنید

برچسب : عشق مامان و بابا,عشق مامان و بابا آراد جونم,عشق مامان و بابا رسپینا,عشق مامان و بابا ملورین,پرنیا عشق مامان و بابا,عسل عشق مامان و بابا,هستی عشق مامان و بابا,عشق مینیاتوری مامان و بابا,پارسا عشق مامان و بابا,لیانا عشق مامان و بابا, نویسنده : bi-setareo بازدید : 54 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 1:41

دیشب داریم از پله ها میریم بالا دم در به من میگی مامان بیا بدو یود یعنی زود عشقمونی به خدا

آشیونه منو همسری...
ما را در سایت آشیونه منو همسری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-setareo بازدید : 33 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 1:41

چهار شنبه پنج شنبه هفته ای که گذشت مرخصی گرفته بودم پیش عزیزم باشم چهارشنبه مامان جون گفت میاید بریم امامزاده گفتم نه میخوام برم خونه مادر شوهر  حالا ببین چه عروس خوبی هستم من رفتم بعد پنج شنبه عصر با عزیزیم و نازگل خانم رفتیم به سمت امازاده عزیزیم توو راه از یه مسیر دیگه رفت تا کشاورزی که با یه نفر دیگه شریک شده بود رو بهم نشون بده شب رسیدیم امامزاده علی رفت مامانی اینا رو پیدا کرد بعد هلیا را گذاشته بود نزدیکشون خودش قایم شده بود مامانی اینام هلیا رو میبینن و شک میکنن این هلیاس یا نه خلاصه رفتیم و خوش گذشت گفتن مگه نگفتید نمیاید گفتیم میخواستیم سورپ آشیونه منو همسری...ادامه مطلب
ما را در سایت آشیونه منو همسری دنبال می کنید

برچسب : امامزاده سید محمد شهر,امامزاده سید محمد,امامزاده سید محمد سامرا,امامزاده سید محمد اصفهان,امامزاده سید محمد جلفا,امامزاده سید محمد اقلید,امامزاده سید محمد بردسیر,امامزاده سید محمد قهدریجان,امامزاده سید محمد کافتر,امامزاده سید محمد مشهد, نویسنده : bi-setareo بازدید : 32 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 1:41

تولد جیگری روز سه شنبه 9 شهریور بود ولی از اونجا که عزیزیم سرما خورده بود یه هفته ای میشد و به هلیا خانوم واگیر داد ودردونه ای حالش خوب نبود باوجودی که کارت داده بودیم انداختیم به پنج شنبه دو روز بعدش بلکه حالا بابای بچمو و بچم بهتر بشه به مهمونا هم خبر دادم این تغییرو و دوروزم مرخصی گرفتم پیش عسلی بمونم حالش خوب بشه اما چشمتون روز بد نبینه دقیقا شب 5 شنبه دیدم بدنم درد میکنه گلوم میسوزه نمیتونم نفس بکشم لوزه هام بزرگ شده آبریزش سردرد تب و لرز و خلاصه هرچی فکرشو بکنی آشیونه منو همسری...ادامه مطلب
ما را در سایت آشیونه منو همسری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-setareo بازدید : 52 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 1:41